تحیر شاعران (قرآن)ایمان و عمل صالح، موجب رهایی شاعران از گرفتاری به وادی حیرت و سرگردانی است. ۱ - سرگردانی شاعران در قرآنالم تر انهم فی کل واد یهیمون(آیا نمیبینی آنها در هر وادی سرگردانند؟) الا الذین ءامنوا وعملوا الصـلحـت...(مگر کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام میدهند و خدا را بسیار یاد میکنند، و به هنگامی که مورد ستم واقع میشوند به دفاع از خویشتن (و مؤمنان) برمی خیزند (و از شعر در این راه کمک میگیرند)؛ آنها که ستم کردند به زودی میدانند که بازگشتشان به کجاست!) ۱.۱ - تفسیر آیات فوقکلمه" یهیمون" از" هام- یهیم- هیمانا" است و این واژه به معنای آنست که کسی پیش روی خود را بگیرد و برود، و مراد از هیمان کفار در هر وادی، افسار گسیختگی آنان در سخن گفتن است، میخواهد بفرماید: اینها بند و باری در حرف زدن ندارند، حد و مرزی در آن نمیشناسند، چه بسا که باطل و مذموم را مدح کنند، عینا همانطوری که حق و محمود را باید ستایش کرد و بر عکس چه بسا زیبا و جمیل را آن چنان مذمت میکنند که یک امر قبیح و زشت باید مذمت شود و چه بسا مردم را به سوی باطل دعوت نموده و از حق بر میگردانند و این روش خود انحراف از راه فطرت انسانی است، که اساسش بر رشد است و رشد هم داعی به سوی حق است و نیز اینکه چیزهایی میگویند که خود عمل نمیکنند، عدول از راه فطرت است. خلاصه حجتی که در این آیات سه گانه اقامه شده، این است که رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم شاعر نیست، برای اینکه شاعر کسی است که گمرهان او را پیروی میکنند، چون صناعت شعر اساسش بر غوایت و خلاف رشد است، لیکن میبینید که آن افرادی که این رسول را پیروی میکنند، به منظور رشد و رسیدن به واقع و به طلب حق پیروی میکنند، چون میبینند که دعوت او و کلامی که به نام قرآن نزد او است، مشتمل است بر دعوت بر حق و رشد، نه باطل و غی. ۲ - عامل رهایی شاعران از تحیریاد خدا و دفاع از دین، موجب رهایی شاعران از گرفتاری به وادی حیرت و سرگردانی بود. الم تر انهم فی کل واد یهیمون الا الذین ءامنوا وعملوا الصـلحـت...(مقصود از «وانتصروا من بعد ما ظلموا» دفاع شعرای مؤمن از پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم و دین اسلام در مقابله با هجویات شعرای مشرک است.) و فی الحدیث عن الزهری قال حدثنی عبد الرحمن بن کعب بن مالک قال یا رسول الله ما ذا تقول فی الشعر فقال ان المؤمن مجاهد بسیفه و لسانه و الذی نفسی بیده لکانما ینضحونهم بالنبل (از پیامبر خدا پرسیدند: درباره شعر چه میگویید؟ فرمود: مؤمن به زبان و شمشیرش جهاد میکند. به خدا گویا دشمنان را (به شعر خود) تیر میزنند.)و قال النبی صل الله علیه و آله حسان بن ثابت اهجهم او هاجهم و روح القدس معک (پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم به حسان بن ثابت فرمود: آنها را هجو کن که روح القدس با تست.) ۳ - شاعران منحرفشاعران منحرف، متحیر در وادی خیال هستند. تنزل علی کل افاک اثیمصاحب مجمع البیان در ذیل جمله" تنزل علی کل افاک اثیم" گفته: " افاک" به معنای کذاب است و اصل کلمه افک به معنای قلب، و زیر و رو کردن است و افاک (که صیغه مبالغه آن است) به معنای کسی است که بسیار قلب میکند و اخبار را از طرف راستش به طرف دروغ بر میگرداند. و کلمه" اثیم" به معنای کننده کار زشت است، وقتی میگویند: " اثم- یاثم- اثما" که فاعل عمل زشتی را مرتکب شده باشد و کلمه" تاثم" به معنای ترک اثم است. و اما اینکه فرمود: شیطانها بر هر افاکی اثیم نازل میشوند، جهتش این است که شیطانها هیچ کاری جز جلوه دادن باطل به صورت حق و زینت دادن عمل زشت، کاری ندارند و معلوم است که جز بر افاک اثیم، هم نازل نمیشوند. والشعراء یتبعهم الغاون الم تر انهم فی کل واد یهیمون. در آیه مورد بحث به پاسخ یکی دیگر از تهمتهای کفار به پیامبر اسلام ص که او را شاعر میخواندند میپردازد، زیرا همانگونه که در آیه ۵ سوره انبیاء آمده است، گاه میگفتند: بل هو شاعر (او شاعر است) و حتی گاهی" شاعر مجنونش" میخواندند، چنان که در آیه ۳۶ سوره صافات آمده: و یقولون ا انا لتارکوا آلهتنا لشاعر مجنون: " آنها میگویند آیا ما خدایان خود را به خاطر شاعر دیوانهای رها کنیم"؟! قرآن در آیه مورد بحث با بیانی بسیار منطقی میگوید: خط مشی پیامبر از خط شعرا جدا است، شعرا در عالم خیال و پندار حرکت میکنند و او در عالمی مملو از واقع بینی برای نظام بخشیدن به جهان انسانی. شعراء غالبا طالب عیش و نوشند، و در بند زلف و خال یار (مخصوصا شاعرانی که در آن عصر و در محیط حجاز میزیستند چنان که از نمونه اشعارشان پیدا است). به همین دلیل" شعرا کسانی هستند که گمراهان از آنها پیروی میکنند. ۴ - پانویس۵ - منبعمرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۷، ص۴۳۷، برگرفته از مقاله «تحیر شاعران». |